آنچنان که در مبانی نظری بیان گردید، مردم‌شهر یک پلتفرم مشارکتی است که هدف غایی آن طراحی راه حل براساس دارائی‌ها و ظرفیت‌های محلی است. دستیابی به این هدف مستلزم طراحی فرایندی پاسخگو در زمینه سنجش وضعیت و کشف مسئله/مسائل توسعه شهری است.

مفاهیم “سنجش وضعیت” و “کشف یا شناسایی مسئله” از جمله مفاهیم برنامه‌ریزانه‌ای است که در غالب فرایندها و روش‌های برنامه‌ریزی نوین همچون برنامه‌ریزی راهبردی، برنامه‌ریزی سیستمی و … مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما آنچه ماهیت این مفاهیم را در پلتفرم “مردم‌شهر” متمایز ساخته و سبب شکل‌گیری فرایندی متفاوت از انواع برنامه‌ریزی‌های عنوان شده می‌گردد، رویکرد “دارائی مبنا”ی حاکم بر آن است.

ارزیابی شرایط اجتماعی-اقتصادی، فیزیکی و فضایی در شهرها و تعیین و تدوین صورت مسائل توسعه‌ای، در قالب فرایندها و الگوهای برنامه‌ریزی رایج، متاثر از نظرات متخصصین و کارشناسانی بوده است که ممکن است در فرایند شناخت و کشف از نظرات جمع محدودی از شهرنشینان بهره برده باشند. از سوی دیگر در روش‌های رایج تصمیم‌سازی، تاکید بر تعریف پروژه‌های عملیاتی (غالبا عمرانی) متکی بر منابع مالی نهادی است که تامین کننده آن مدیریت شهری یا مدیریت کلان (بودجه های دولتی همچون وزارت کشور) است.

این درحالیست که در پلتفرم مردم‌شهر، کلیات مسائل و اولویت‌ها (نیازها) به طور مستقیم از سوی جامعه شهری مشخص می‌گردد و متخصصین و کارشناسان به عنوان عضوی (عنصری) در فرایند کشف مسئله و ارزیابی شرایط وضع موجود بیش از آنکه نقش محرک داشته باشند، شنونده و ثبت کننده نظرات با بیان شهرنشینان هستند. به عبارت دیگر در این فرایند، نقش شهرنشینان از حالت منفعل “کسانیکه صرفا دغدغه‌ها بیان می‌کنند، شکایت دارند، یا غر می‌زنند” به فعال ” کسانیکه مسئله و نیازهای جامعه محلی از زبان و با ادبیات آنها روایت می‌شود اما صرفا در مقام روایت باقی نمی‌ماند” تبدیل می گردد.  این بدان دلیل است که شهرنشینان مشارکت کننده در این فرایند، نه تنها راویان مسئله بلکه اعضای اصلی تیم طراحی راه‌حل برای مسئله هستند. تمایز دوم در آنست که راه‌حل‌های طراحی شده بیش از آنکه تمرکز بر منابع نهادی داشته باشد، براساس دارائی های فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی، مالی، انسانی و طبیعی در دسترس جامعه محلی شکل می‌گیرند. از این رو ممکن است برای یک مسئله واحد، راه‌حل‌های متفاوت در محلات یک شهر مدنظر قرار گیرد. بنابراین نه تنها شناخت مسئله، بلکه راه‌حل‌ها نیز زمینه‌گرا و در مقیاس بسیار کوچک تصمیم‌سازی یعنی محله تبیین می‌گردند.

مفاهیم “سنجش وضعیت” و “کشف یا شناسایی مسئله” از جمله مفاهیم برنامه‌ریزانه‌ای است که در غالب فرایندها و روش‌های برنامه‌ریزی نوین همچون برنامه‌ریزی راهبردی، برنامه‌ریزی سیستمی و … مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما آنچه ماهیت این مفاهیم را در پلتفرم “مردم‌شهر” متمایز ساخته و سبب شکل‌گیری فرایندی متفاوت از انواع برنامه‌ریزی‌های عنوان شده می‌گردد، رویکرد “دارائی مبنا”ی حاکم بر آن است.

 

ارزیابی شرایط اجتماعی-اقتصادی، فیزیکی و فضایی در شهرها و تعیین و تدوین صورت مسائل توسعه‌ای، در قالب فرایندها و الگوهای برنامه‌ریزی رایج، متاثر از نظرات متخصصین و کارشناسانی بوده است که ممکن است در فرایند شناخت و کشف از نظرات جمع محدودی از شهرنشینان بهره برده باشند. از سوی دیگر در روش‌های رایج تصمیم‌سازی، تاکید بر تعریف پروژه‌های عملیاتی (غالبا عمرانی) متکی بر منابع مالی نهادی است که تامین کننده آن مدیریت شهری یا مدیریت کلان (بودجه های دولتی همچون وزارت کشور) است.