مشهد، کارخانه نوآوری 

muis@mammute.co

ساعت اداری : 8 الی 16

کسب وکارهای خانگی الگویی جهانی برای توسعه کارآفرینی

 


null
یکی از دغدغه های اصلی در توسعه کسب وکارهای خانگی آن است که غالبا این گونه کسب وکارها به عنوان فعالیت‌های تفریحی، نیمه وقت و حتی گاهی غیرقانونی تلقی می گردند. این مسئله نه تنها در کشورهای در حال توسعه ای همچون ایران، بلکه در کشورهای توسعه یافته اروپایی و آمریکایی نیز مطرح است. از این رو در کشورهای توسعه یافته همچون اسکاتلند برنامه های عملیاتی با هدف جدی گرفته شدن مشاغل خانگی توسط سیاستگذاران تعریف گردیده است. این بدان دلیل است که این تصور مدیریتی با واقعیتهای موجود در جوامع شهری و روستایی مطابقت ندارد. به عنوان نمونه آمار ارائه شده توسط دفتر نیروی کار آمریکا در اوایل این دهه نشان می دهد شش درصد از خانوارهای آمریکایی یک کسب و کار خانگی را اداره می کنند.

یکی دیگر از نمونه های بارز سهم کسب و کارهای خانگی از کل کسب و کارها در کشور استرالیاست. به طوریکه براساس آمار دردسترس، 67 درصد از کسب و کارهای کوچک و 58 درصد از کل کسب و کارها در این کشور، کسب و کار خانگی هستند. از این رو
می توان گفت نه تنها این تصور که مشاغل خانگی فعالیتی غیرموثر بر اقتصاد کلان کشور بوده یا صرفا در کشورهای جهان سوم مورد توجه هستند، به طور کامل نادرست است، بلکه می توان اذعان کرد خود اشتغالی در خانه به عنوان یک الگوی کاربردی و موثر بخش قابل توجهی از نیروی کار در کشورهای توسعه یافته را تحت پوشش قرار داده است. دلایل این امر را می توان موارد زیر دانست:

  • سطح ریسک و میزان هزینه ارائه ایده های کارآفرینانه در کسب وکارهای خانگی به شدت پایین بوده، به طوریکه خانوارهای فعال و با انگیزه را تشویق به فعالیت در این حوزه نموده است.
  • غالب صاحبان کسب و کارهای خانگی، افرادی با تمایلات کارآفرینی و توانمند در ایده پردازی های اقتصادی بوده اند.
  • زمینه ها و فرصتهای رشد برای ایده های کارآفرینی در کسب و کارهای خانگی بسیار گسترده و دردسترس است.

 

نمونه ای از پژوهش های مرتبط که دلایل فوق را تبین می نماید، فعالیت پژوهش میدانی فین مارک در سنگاپور در سال 2006 انجام است. نتایج بدست آمده توسط این پژوهشگر نشان می دهند کمتر از یک سوم کارآفرینان خانگی تمایل به استخدام دائمی داشته اند. علاوه براین براساس داده های دردسترس متوسط رشد مشاغل خانگی 16 درصد بوده درحالیکه متوسط رشد سایر کسب وکارهای کوچک 11 درصد است.

علی رغم آنکه مشاغل خانگی براساس یافته های فوق، الگویی جهانی برای کارآفرینی قلمداد می گردند، اما در کشور ایران، به دلایل مختلف اجتماعی و اقتصادی نتوانسته اند جایگاه قابل قبولی در حوزه کارآفرینی بیابند. به طوریکه براساس آمار وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی سهم مشاغل خانگی از تولید ناخالص داخلی کشور تنها 2 الی 2.5 درصد است. اساسی ترین چالش های پیش روی کارآفرینی در مشاغل خانگی در وضعیت کنونی کشور را می توان عدم آشنایی فعالان مشاغل خانگی با بوم مدل کسب وکار، سطح پایین تخصص و دانش در حوزه کارآفرینی محلی، تجربیات موفق محدود مرتبط با این حوزه، موانع ناشی از عدم دسترسی به اطلاعات و منابع کاربردی دانست. از این رو می توان گفت بخش اعظمی از چالش های پیش روی دولت آینده برای توسعه کسب وکارهای خانگی، در حوزه دانش و اطلاعات فعالان آن خواهد بود. به عبارت دیگر، یکی از دلایل اصلی که سبب گردیده الگوی کسب وکارهای خانگی در کشورهای توسعه یافته به عنوان الگویی اساسی برای کارآفرینی مطرح شود، وجود زیرساختهای آگاهی رسانی و سازوکارهای آموزشی در زمینه  مهارتهای کشف و تعریف مسئله، فرایندهای حل مسئله، کارتیمی و گروهی و استقامت و پایداری در روند اجرای کار بوده است.

بنابراین توسعه امکانات و خدمات آموزش‌های کارآفرینی و نوآوری مرتبط با مشاغل خانگی رایج در شهرها و روستاهای کشور یک راهبردی کلیدی توسعه نوآوری محسوب می‌گردد. هدف این راهبرد علاوه بر رفع چالشهای شناختی و دانشی مطرح شده، زمینه سازی برای ارتقا انگیزه های اجتماعی و در نتیجه افزایش میزان تمایلات و گرایشات خانوارها به بهره مندی از ظرفیتها و مهارتهای درونی خود با هدف ایجاد زمینه شغلی است. اجرایی نمودن این راهبرد اساسی نه تنها سبب تبدیل شدن مشاغل خانگی به الگوی موفق کارآفرینی در کشور خواهد شد، بلکه نگرش عمومی مردم را از تامین هزینه های معیشتی به سوی برخورداری از کسب وکار فعال و پویا تغییر و ارتقا خواهد داد.

انگلیسی

 

کتاب های تازه